اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 2
گشته عالم غرق ماتم در عزاى جوادالائمه
كرده زهرا ناله بر پا از براى جوادالائمه
يوسف زهرا به سن نوجوانى گشته مسموم
مى دهد جان در ميان حجره ى در بسته مظلوم
در بهار زندگى از عمر خود گرديده محروم
رفته از هوش گشته خاموش ناله هاى جوادالائمه
آه و واويلا كه آخر همسر ناقابل او
آن همه لطف و محبت ديد و آمد قاتل او
از شرار آتش زهر شعله ها زد بر دل او
با چنان زهر قاتل شد سزاى جوادالائمه
فاطمه اولاد خود را در بلا پيوسته بنگر
يوسف را كام عطشان با دل بشكسته بنگر
قتله گاهش را ميان حجره در بسته بنگر
شد ز بيداد شهر بغداد كربلاى جوادالائمه
همچو جدش تشنه لب در بين حجره دست و پا زد
از براى قطره آبى قاتل خود را صدا زد
هر كنيزى ناله بر مظلومى ابن الرضا زد
شيون از خاك شد بر افلاك در سراى جوادالائمه
می سوزد از غم قلب کبابم مسموم کینه اندر شبابم
از غمم خون دل اهل ولا شد
دیده گریان این ماتم رضا شد
غریبم غریبم ابن الرضایم
در بین حجره در پیچ وتابم لبخند قاتل گشته جوابم
جان دهم عاقبت با کام عطشان
بین شادی همسر و کنیزان
غریبم غریبم ابن الرضایم
گسسته از زهر بین تاروپودم ابن الرضا وارباب جودم
طایر قدسم وافتاده در دام
جسم بی جان من افتاده بر بام
غریبم غریبم ابن الرضایم
«ستاره ى رضوى»
(عزيز فاطمه واى) (4)
جواد عزيز رضا، شهيد زهر جفا
چشمه ى جود و كرم، غريب آل عبا
تو قبله اى و پناه، قتيل ناله وآه
اسير سوز جگر، بدون جرم و گناه
سلاله ى نبوى، امام مرتضوى
گل مدينه اى و، ستاره ى رضوى
فداى غربت تو، به اشك محنت تو
كرم نما ز وفا، رسم به تربت تو
باب تو باب مراد، جود و كرامت و داد
خدا كند كه شوم، فداى نام جواد
گل زمانه تويى، مه يگانه تويى
ز جور همسر خود، غريب خانه تويى
امام ما همه اى، هميشه قائمه اى
به وقت دادن جان، به ذكر فاطمه اى
«جام شقايق»
اى در جوانى كشته ى، زهر جفا، ابن الرضا
گشته ى قتيل جرعه ى، جام بلا، ابن الرضا
اى در ميان شهر غم، مظلوم و تنها و غريب
مسموم زهر كين و جور و جفا، ابن الرضا
دل بى قرار و بى كس و دور از ديار عترتت
اى از تبارو اهل خود، گشته جدا ابن الرضا
از ظلم و جور همسر و از كينههاى معتصم
در خون دل از غصه ها، اى مبتلا ابن الرضا
جان شقايق از غمت، پر شد ز خون عاشقان
داغى چو لاله بر دلت، مانده به جا ابن الرضا
جان داده اى از محنت و اندوه و رنج بى كسى
بس كه ستمها ديده اى، از الشقيا ابن الرضا
خاك مزارت قطعه اى والاتر از باغ بهشت
اى كاظمينت قبله و، قبله نما ابن الرضا
زائر به وجه اطهرت، كروبيان و قدسيان
روى تو باشد از ازل، وجه خدا ابن الرضا
بر اهل عالم اى امام، اى پيشواى خاص و عام
بر حلقه ى دلدادگان، اى مقتدا ابن الرضا
در اقتدايت هستى و، هستى اسير جام تو
بر عارفان اهل دل، اى آشنا ابن الرضا
تقوا رهين حالت، نورانى رخساره ات
اى چهره ات آيينه ى، مهر و صفا ابن الرضا
بر خوان لطف و بخششت، عالم تمامى ريزه خور
اى سائل احسان تو، جود و سخا ابن الرضا
حاتم گداى خسته اى، از مستمندان رهت
بر سائلان درگه ات، بنما عطا ابن الرضا
ما ماندگان ره كجا، بزم غم عشقت كجا
جايى كه زهرا بهر تو، دارد عزا ابن الرضا
«مظهر جود»
كيستم من مظهر جود خداى مهربانم
نهمين آئينه دار خاتم پيغمبرانم
هشتمين آلاله ى باغ ولاى مرتضايم
گوهر درياى عصمت من جواد بن رضايم
بعد موسى جرعه نوش باده ى جام طهورم
اولين فرزند دلبند رضا در شهر نورم
لاله اى بودم كه كرده داغ مادر، خون دل من
شوهرى هستم كه باشد همسر من قاتل من
در سنين نوجوانى همسر نامهربانم
داد زهرى كز شرارش سوخت مغز استخوانم
من درون خانه بودم او به پشت درب خانه
مى زدم من ناله از دل، مى زد او چنگ و چغانه
در كوير تشنه كامى داد از كين زهر نابم
تشنه لب گشتم نداد آن بى حيا يك جرعه آبم
هر زمان از پرده دل ناله از اغيار كردم
يادى از ناله ى بين در و ديوار كردم
بس كه خون دل ز دست همسر نااهل خوردم
در سنين نوجوانى همچو مادر جان سپردم
سلام به همه الا انقلاب فروش...