«قبله ‏ى دلها»
اى تجلى غربت عالم (2)
كه غريبى در خانه‏ ى خود هم (2)
آن كه بود، محرمت، قاتلت شد همسرت (2)
در غم ماتمت، در عزا شد مادرت
( يا جواد، ياجواد، يا جواد ابن الرضا(2) )(2)
ديده‏ ى كوثر، بر تو خون باريد(2)
ناله زد مادر، تا كه نعشت ديد(2)
گريه كرد، آسمان، در عزايت اى غريب (2)
ضجه زن، حوريان، از برايت اى غريب
( يا جواد، ياجواد، يا جواد ابن الرضا(2) )(2)
قبله ‏ى دلها، كاظمين تو(2)
واى از آن آه يا حسين تو(2)
غصه ‏ى كربلا، ماتم كوى بلا(2)
اين همه، از جفا، قتل تو كرده روا
(يا جواد، ياجواد، يا جواد ابن الرضا(2) )(2)
 

«سوز آه»


به روى خاك چنان ناله از جفا مى ‏زد

كه سوز آه وى آتش به ما سوا مى‏ زد

به لب ز كينه‏ ى بيگانه هيچ شكوه نداشت

و ليك داد ز بيداد آشنا مى‏ زد

شرار زهر ز يك سو لهيب غم يك سو

به جان و پيكرش آتش جداجدا مى ‏زد

گذشت كار ز كار و نداشت كار به كس

در آن ميانه فقط آب را صدا مى ‏زد

صداى ناله‏ ى وى هى ضعيف تر مى ‏شد

كه پيك مرگ بر او از جنان صدا مى‏ زد

برون حجره همه پايكوب و دست افشان

درون حجره يكى بود و دست و پا مى‏ زد

ستاده خصم و جواد الائمه جان مى‏ داد

از او بپرس كه زخم زبان چرا مى‏ زد

«ابن الرضا»
روح دعا كنج حجره ز عطش در نواست
عشق خدا پسر فاطمه ابن الرضاست

مقتل او منزلش شد بسكه يار ما غريب است
همسر او قاتلش شد ذكر او امن يجيب است

يا رضا جان يا رضا جان.... يا رضا جان
قاتل او كف زنان به مرگ او بنگرد

سوز عطش طاقت از پيكر او ميبرد
جسم اين جان روى خاك حجره افتاد

در جوانى همچو زهرا جان به جانان ارمغان داد
يا رضا جان يا رضا جان.... يا رضا جان

روح دعا كنج حجره ز عطش در نواست
عشق خدا پسر فاطمه ابن الرضاست

مقطع او منزلش شد بسكه يار ما غريب است
همسر او قاتلش شد ذكر او ام يجيب است

«مرثيه گروهى»


گلهاى زهرا شد همه پرپر ز بيداد
در كربلا و سامرا، در طوس و بغداد
نالد هميشه بلبل، از داغ اين همه گل

بقية الله، آجرك الله

بغداد يك بار دگر در غم نشسته
با ناله‏ هاى دجله در ماتم نشسته
شراره در نهاد است، غمزده ‏ى جواد است

بقية الله، آجرك الله

با آن كه همچون غنچه‏ اى خون شد دل او
شريك زندگانيش شد قاتل او
شكوفه‏ ى ولايت، پرپر شد از جنايت

بقية الله، آجرك الله

در حجره ‏ى در بسته مى ‏سوزد تمامى
جانش ز زهر و پيكرش از تشنه كامى
رمق به جان ندارد، لب تشنه جان سپارد

بقية الله، آجرك الله

اعدا دگر طرحى چو عاشورا فكندند
بر بام خانه پيكر او را فكندند
جسمش بنفشه فام است سه روزى روى بام است

بقية الله، آجرك الله

اين كشته‏ اى كه تشنه لب همچون حسين است
شهيد بغداد و غريب كاظمين است
سلام ما به قبر او به جلوه‏ هاى صبر او

بقية الله، آجرك الله
عالم سيه پوش غمش بر دل نشسته ماتمش
بقية الله، آجرك الله